مقدمه
در میان ما ایرانیان، بسیار شنیده میشود كه كتب مقدسۀ مسیحیان دست خورده است، یا بهعبارت دیگر، تحریف شده است. در این مقاله، خواهیم كوشید این موضوع را مورد كنكاش قرار دهیم و پاسخی برای آن بیابیم.
تحریف یعنی چه؟
پیش از بررسی و پاسخگویی به این مسأله، باید دید كه مقصود از تحریف چیست. كلمۀ تحریف همریشه است با انحراف. در واقع، مدعیان تحریف کتابمقدس معتقدند كه متن اصلی بعدها دست خورده و افراد مغرض آن را بهخاطر منافع خود تغییر دادهاند.
مقصود از تحریف این است كه عدهای در متن مقدس یك دین یا هر كتاب دیگری دست برده باشند. معنی دیگر تحریف میتواند این باشد كه رهبران هر دینی، پیام اصیل آن دین را بههنگام تعالیم خود مورد تحریف قرار دهند.
معتقدان به تحریف کتابمقدس میگویند كه كتاب هر دینی تا ظهور پیامبر بعدی دستنخورده باقی مانده، اما پس از ظهور پیامبر جدید، از میان رفته است و آنچه امروز در دست است، متن اصلی آن كتابها نیست.
چرا چنین ادعایی؟
دلیل چنین ادعایی از سوی این قبیل افراد این است كه برخی مطالب کتابمقدس مسیحیان با اعتقادات خودشان همخوان و همسو نیست. لذا برای توجیه این اختلاف، این ادعا را مطرح میسازند.
نظر دانشمندان
مسألۀ تحریف هیچگاه پایۀ علمی نداشته است، بلكه فقط از سوی آن دسته از معتقدین به خدا و كتب وحیانی مطرح شده كه مندرجات کتابمقدس را با معتقدات خود متناقض مییابند.
دانشمندان و پژوهشگرانی كه به وجود خدا و امكان سخن گفتنِ او با انسان معتقدند، یا بهعبارتی سادهتر ادیان را وحی الهی میدانند، به هیچ مدرك و سندی دست نیافتهاند كه دلیلی باشد بر اینكه متن کتابمقدس (عهدعتیق و عهدجدید) در طول زمان در اثر غرضورزیهای اصحاب دین، دستخوش تغییر شده باشد. برعكس، ایشان به مداركی دست یافتهاند كه ثابت میكند کتابمقدس در طول قرون و اعصار با چه دقت وسواسگونهای نسخهبرداری شده و به زمان ما رسیده است. در این زمینه، در بخش پایانی این مقاله توضیح مختصری داده شده است.
و اما در مورد دانشمندان ملحد و منكر خدا! از حدود 300 سال گذشته، عدهای از دانشمندان غربی اعتقاد خود را به خدا یا ماوراءالطبیعه یا دخالت خدا در امور بشر یا ظهور پیامبران الهی یا معجزات از دست دادند؛ اینان حملاتی بس سهمگینتر از ادعای «تحریف» بر کتابمقدس وارد آوردهاند و میآورند. آنان بهیكباره منكر این شدهاند كه کتابمقدس مكاشفۀ الهی و كلام خداست. ایشان مندرجات کتابمقدس را یكسره افسانه و تخیلات میپندارند و امكان هر نوع دخالتِ خدا در امور بشر و وقوع معجزات را نفی میكنند. خداشناسترینِ این دسته از دانشمندان بر این باورند كه فقط نكات اخلاقی کتابمقدس قابل پذیرش است، وگرنه ماجرای طوفان نوح و ظاهر شدن خدا بر موسی بر كوه سینا و تولد عیسی از یك دختر باكره و … همه افسانه است.
این دسته از دانشمندان، نه فقط کتابمقدس را بلكه هر كتاب مذهبی دیگری را كه حاوی معجزات باشد یا ادعای وحیانی بودن بكند، بالكل رد میكنند. اما هیچیك از آنان هیچگاه این ادعا را عنوان نكرده است كه کتابمقدس مسیحیان یا كتب آسمانی دیگر، در ابتدا وحیانی و اصیل بودهاند، اما بعدها مورد تحریف قرار گرفتهاند.
بررسی مسأله
آیا اساساً امكان تحریف كتب آسمانی وجود دارد؟
اگر معتقد باشیم كه کتابمقدس مسیحیان را در آغاز خدا برای ارشاد و رستگاری بشر الهام فرموده، و برای این منظور، انبیا را گسیل داشته، آیا اساساً منطقی است كه تصور كنیم چنین خدای مهربان و درضمن قدرتمندی اجازه دهد كه هر كسی بهخاطر سلیقه یا منفعت خود، كتاب خدا را تحریف كند؟
برای كسی كه معتقد است كتب مذهبی در ادیان ابراهیمی از جانب خدا بر انبیا نازل شده، اساساً غیر منطقی است كه تصور كند آنها تحریف شدهاند. اعتقاد به تحریف كتب مذهبی، بهطور غیرمستقیم به این معنی است كه خدایی كه كلامش را برای رستگاری بشر عطا كرده، توانایی كافی برای حفظ آن را ندارد و اجازه میدهد كلامش بهدست اشخاص نااهل بیفتد و تحریف شود. اگر معتقدیم خدای قادر مطلق كلام خود را نازل كرده و هدفش این بوده كه بشر را از طریق آن رستگار سازد، چگونه امكان دارد اجازه چنین كاری را بدهد؟ آیا او قدرت حفظ كاری را ندارد كه خود انجام داده است؟ آیا كلام او برای خودش تا این حد بیارزش است؟ آیا خدا نسبت به كلام خود میتواند بیتفاوت باشد؟ پس بهعبارت بهتر، باید گفت كه اعتقاد به تحریف كتب آسمانی، در واقع كفر به خداست!
آنچه كه همۀ مؤمنین به خدا به آن ایمان دارند، بیشك این است كه این خدا آنقدر قدرت دارد كه كلام خود را از گزند روزگار و افراد مغرض حفظ كند.
بعضی میگویند كه وقتی خدا پیامبر جدیدی میفرستاده و كتب پیش از او منسوخ میشده، دیگر توجهی به آن كتابها نداشته و اجازه داده كه تحریف شوند. در پاسخ باید گفت كه در ادیان ابراهیمی، هر پیامبر جدیدی كه ظهور كرده، بدون استثنا رسالت خود را بر پایۀ كتب آسمانی قبلی استوار كرده است. یعنی نه فقط به آنها استناد و اشاره كرده، بلكه آنها را مورد تأئید قرار داده، و رسالت خود را دنبالۀ رسالت آن انبیا دانسته است. پس اگر پس از ظهور یك پیامبر جدید، قرار باشد كتب قبلی تحریف شوند، چه كسی میتواند ادعای این پیامبر جدید را به محك آزمایش بزند و آن را با كتب قبلی مقایسه كند؟ اگر هر كتاب دینی با ظهور پیامبری جدید از میان رفته باشد، در مقابل وجود این همه نسخههای خطی قدیمی چه باید گفت، نسخههایی كه ثابت میكنند این كتابها تحریف نشدهاند.
با چه انگیزهای؟
اما اساساً چه انگیزهای برای تحریف کتابمقدس وجود داشته است؟ مغرضین با چه هدفی میخواستهاند کتابمقدس را تحریف كنند؟
معمولاً گفته میشود كه افراد مغرض برای آنكه كارها و رفتار خود را بر اساس کتابمقدس توجیه كنند، آن را تحریف كردهاند. واقعیت امر این است كه اگر كسی بخواهد برخلاف احكام كلام خدا رفتار نماید، نیازی ندارد آن را تحریف كند. كافی است آن را بهگونهای وارونه تفسیر كند. در طول قرون متمادی، اكثریت مردم بیسواد بودند یا بهخاطر نبودن دستگاه چاپ و گران بودنِ نسخ خطی، کتابمقدس را در اختیار نداشتند؛ لذا تحریف شفاهی كلام خدا بسیار آسان بود و نیازی به تحریف اصل كتاب نبود.
مگر در تمام طول تاریخ كلیسا، رهبرانی نبودهاند كه بر خلاف دستورات انجیل رفتار كردهاند؟ آیا همه آنها انجیل را تحریف كردهاند؟ آیا وقتی در قرون وسطی’ كلیسا بر خلاف دستور محبت مسیح، اقدام به جنگهای صلیبی كرد، گفتههای مسیح در مورد محبت و بخشش دشمن را تحریف كرد؟ نه! دستور مسیح در كتاب در جای خود محفوظ بود، و رهبران مسیحی بر خلاف آن عمل میكردند و عمل خود را بهگونههایی دیگر توجیه مینمودند كه بحث در مورد آن در این مختصر نمیگنجد.
اما درست در همان دورۀ جنگهای صلیبی، رهبرانی خداترس نیز بودند كه این عمل را محكوم میكردند یا كلاً بر اساس کتابمقدس علیه اقدامات پاپها اعتراض میكردند. اكثر آنها نیز بهخاطر اعتراض خود كشته شدند.
تازه اگر علت تحریف این بوده كه رهبران مسیحیت میخواستهاند اعمال خود را توجیه كنند، در اینصورت کتابمقدس میبایست «در هر دوره زمانی» بهخاطر منافع رهبران «همان دوره» مجدداً تحریف شود. به این ترتیب، کتابمقدسی كه اكنون در دسترس است، میبایست بارها و بارها مورد تحریفهای متعدد قرار گرفته باشد. آیا واقعاً چنین بوده است؟ خوشبختانه كشفیات باستانشناسی ثابت كردهاند كه كتابی كه امروز در دست است، همانی است كه در قرن اول نیز در اختیار مسیحیان قرار داشته است. برای بحث بیشتر در این زمینه، به بخش پایانی این مقاله مراجعه بفرمایید.
امكان تحریف عهدعتیق
چند سؤال مهم
مهمترین سؤال: چه كسانی تحریف كردهاند و در چه زمانی؟
اعتقاد به تحریف عهدعتیق (تورات و زبور و صُحُف انبیا) مستلزم این است كه معتقد باشیم كه این كتاب را جانشینان موسی تحریف كردهاند. برای مثال، آیا میتوان معتقد بود كه یوشع، آن مرد غیور و جانشین بلافصل موسی، تورات را تحریف كرده باشد؟
اما شخصی ممكن است بگوید كه نه جانشینان بلافصل، بلكه سالها بعد، رهبران منحرف دست به چنین عملی زدهاند. در اینصورت باید معتقد بود كه مثلاً رهبران دین یهود، «همگی» «بهیكباره» منحرف و فاسد شدند و هیچ شخص خداترسی دیگر در میانشان باقی نمانده بود! چنین تصوری، هم خلاف عقل است و هم خلاف شهادت تاریخ. به شهادت تاریخ، در همه دورههای عهدعتیق، انبیایی بودند كه به حكام ستمكیش زمانه اعتراض میكردند كه رفتارشان بر خلاف حكم تورات است. پس نتیجه میشود كه اولاً آنها متن درست تورات را در دست داشتند، و ثانیاً بر اساس آن میتوانستند رفتار درست را از نادرست تشخیص دهند. این انبیا معمولاً در راه اعتقاد و افشاگریشان كشته میشدند و نبی دیگری جایشان را میگرفت. نتیجتاً در میان قوم یهود همواره كسانی بودند كه نسبت به كتب مقدسهشان تعصب و غیرت داشتند و تا پای جان در راه حفظ آن میكوشیدند.
بعضی ادعا میكنند كه در حدود سال 600 پیش از میلاد، زمانی كه پادشاه بابل، یهودیان را به بابل به اسارت برد و اورشلیم و معبد بزرگ یهود را ویران ساخت، نسخ تورات و صحف انبیا نیز از میان رفت. چنین امری از نظر تاریخی صحت ندارد. نبوكدنصر، پادشاه بابل، پیش از ویرانی اورشلیم، نخست نجبا و دانشمندان و بزرگان قوم یهود را به بابل منتقل كرد. اینان كتب مقدسه خود را با خود بردند و میراث خود را حفظ نمودند. انبیای بزرگی همچون دانیال و حزقیال و زكریا از این جملهاند. این انبیا در دیار غربت، دائماً به كتب تورات و صحف انبیا اشاره كردهاند و بر اساس آنها گناهانشان را به ایشان هشدار دادهاند؛ این امر در كتابهایشان منعكس است.
در دورههای بعدی، یعنی چهار قرن پیش از میلاد كه قوم یهود تحت استعمار و استثمار فرمانروایان یونانی و رومی قرار داشتند، بارها كتب مقدسهشان مورد تهاجم قرار گرفت، طوری كه اگر نسخهای از تورات و صحف انبیا نزد كسی یافت میشد، مجازاتش اعدام میبود. با این حال، به شهادت تاریخ، افرادی بودند كه با شجاعت این كتب را پنهان ساخته، حفظ نمودند.
گواهی و تأئید عیسی مسیح
مهمتر از همه اینكه عیسی مسیح رسالت خود را بر اساس پیشگوییهای عهدعتیق (یعنی تورات و صحف انبیا) آغاز كرد. او در موعظه بالای كوه فرمود: «گمان مبرید كه آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم، بلكه تا تمام كنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود» (متی 5:17 و 18). او همواره از عهدعتیق نقل قول میآورد و آن را كلام جاودانی خدا میدانست. او تمام تعالیم خود را بر شالودۀ عهدعتیق استوار میكرد. در مباحثاتش با ملایان یهود نیز از عهدعتیق حجت میآورد. بدون عهدعتیق او چگونه میتوانست ادعا كند و ثابت نماید كه همان مسیحای موعود است .
پس از عروج مسیح به آسمان، رسولان برگزیدۀ او نیز عهدعتیق را اساس كار و تبشیر خود قرار دادند. آنان بر اساس عهدعتیق به یهودیان ثابت میكردند كه عیسای ناصری همان مسیحای موعود در عهدعتیق میباشد. برای رسولان مسیح، عهدعتیق كلام مقدس و غیرقابل تغییر خدا بود.
این امر بیانگر آن است كه تا زمان عیسی مسیح و رسولانش، عهدعتیق تحریف نشده بوده، چرا كه در اینصورت ایشان آن را اعلام میداشتند.
امكان تحریف عهدجدید
چند سؤال مهم
تحریف؟ چه زمانی، چه كسی، كجا؟
حال ممكن است كسی بگوید كه خودِ عهدجدید (انجیل) تحریف شده، در نتیجه تمام اشارات مسیح به تحریف عهدعتیق نیز از آن حذف شده است! خصوصاً با توجه به اینكه عیسی مسیح خود چیزی ننوشت و رسولان او بودند كه شهادت عینی خود را نوشتند و كتاب عهدجدید را بهوجود آوردند.
در اینجا باید به یك نكته بسیار مهم توجه داشت. در روزگار عهدجدید، كتابت دیگر امری رایج بود. بشر دیگر از لوحهای گِلی یا سنگی برای نوشتن استفاده نمیكرد، بلكه از كاغذهایی كه از گیاهی بهنام پاپیروس درست میشد. برای نوشتن متون مقدس یا درباری نیز پوست حیوانات، بهخاطر دوام بیشترشان، مورد استفاده قرار میگرفت. تعداد افراد تحصیلكرده نیز در سرزمینهای تحت سلطۀ امپراطوری روم نیز بسیار بود. یهودیان، بهخاطر اعتقادات مذهبیشان، كودكان خود را به كنیسهها میفرستادند تا كتب مقدسه و خواندن و نوشتن بیاموزند.
بههمین جهت، نوشتههای رسولان مقدس عیسی مسیح، بهخاطر اهمیتشان خیلی سریع نسخهبرداری میشد و در كلیساهای نقاط مختلف جهان آن روزگار، بهعنوان نوشتههای مقدس مسیحیت حفظ میشد.
امیدواریم هیچیك از معتقدین به تحریف عهدجدید، بر این باور نباشند كه خودِ رسولان برگزیدۀ عیسی مسیح دست به تحریف گفتههای مسیح یا نوشتههای خود زدند. اكثر رسولان مسیح در راه اعتقاد خود و تبشیر و تبلیغ آن بهطرز فجیعی شكنجه و كشته شدند. چطور چنین افرادی میتوانستند گفتههای مسیح را تحریف كنند و جان خود را در راه اعتقادی از دست بدهند كه خودشان نیز میدانستند دروغ است و «من در آوردی»؟ بهعلاوه، اعتقاد به اینكه رسولان زندگی و تعالیم مسیح را تحریف كردند، بهمنزلۀ اعتقاد به این است كه عیسی در انتخاب رسولان خود اشتباه فرمود و افرادی ناصالح و فاسد را برگزید. امیداوریم كسی چنین اعتقادی نداشته باشد، چرا كه این امر كفر به خدا و مسیح او است. مسیح میدانست چه كسانی را انتخاب میكند. او حتی از آغاز میدانست كه یكی از شاگردانش، یهودای اسخریوطی، به او خیانت خواهد كرد، با اینحال، او را نیز برگزید و به او نیز مجال توبه داد. او در انتخاب خود اشتباه نكرد.
لذا در شرایطی كه این نوشتههای مقدس در اقصا نقاط جهان پخش شده بود، اگر یكی از رهبران در گوشهای از دنیا قصد میكرد كه این كتب را تحریف كند، چیزی نمیگذشت كه عملش برملا میشد و خودش نیز رسوا. اگر كسی ادعا كند كه رهبران جهان مسیحیت، در یكی از دورههای تاریخ كلیسا، «همگی» و «در همه جا» و «بهیكباره» فاسد و منحرف شدند و تصمیم گرفتند كه نوشتههای مقدس رسولان را تحریف كنند، باید پذیرفت كه چنین فرضی نه منطبق با عقل است، و نه منطبق با شهادت تاریخ!
آیا تمام مطالب عهدجدید تحریف شده است؟
علاوه بر همۀ اینها، باید پرسید كدام قسمتهای عهدجدید تحریف شده است؟ آیا همه كتاب؟ این منطقی نیست كه بگوییم تمام خطوط و كلمات كتاب عهدجدید دستخوش تغییر شده است. بعضی ممكن است بگویند كه بعضی از قسمتهای خاص عهدجدید تحریف شده است. اگر چنین باشد، اولاً باید مشخص كرد كه این قسمتها كدامند، ثانیاً نتیجه میگیریم كه بقیه قسمتها دست نخوردهاند!
بیپیرایگی و سادگی مطالب کتابمقدس
معمولاً وقتی كسی داستانی جعلی میسازد، سعی میكند با شاخ و برگهای عجیب و غریب آن را بپیراید. اما ماجراهای کتابمقدس، حتی حیرتانگیزترین آنها نیز چنان بیپیرایه و بیتكلف است كه انسان را از صداقت نویسنده مطمئن میسازد.
برای مثال، ماجرای باز شدن دریا در زمان موسی بسیار ساده بیان شده است. جریان بارداری مریم عذرا از روحالقدس نیز در نهایت بیپیرایگی شرح داده شده است.
شهادت باستانشناسی
از نظر علمی، موضوع تحریف کتابمقدس منتفی است. نسخههای خطی متعددی كه از عهدعتیق و عهدجدید یافته شده، گواهی است محكم بر اینكه کتابمقدس در طول تاریخ بدون خدشه و تغییر باقی مانده و مكاشفۀ معتبر و موثق الهی است.
نسخ خطی عهدعتیق
از عهدعتیق نسخ خطی قدیمی متعلق به قرون چهارم و پنجم میلادی باقی مانده است، اما این نسخ هیچیك حاوی متن عبری عهدعتیق نبوده، بلكه یا ترجمههای یونانی آن است، یا ترجمههای لاتین و غیره. بههرحال، تمام این ترجمهها گواه بر این است كه در قرون اولیه مسیحیت، متن عهدعتیق همان بوده است كه امروز در اختیار داریم.
تا سال 1947، قدیمیترین نسخۀ خطی عهدعتیق بهزبان عبرانی، متعلق به قرن دهم میلادی بود. امروزه همین متن (كه متن ماسورتی نامیده میشود) برای ترجمۀ عهدعتیق به زبانهای مختلف بهكار میرود. اما منتقدین همیشه ادعا میكردند كه نسخهای متعلق به قرن دهم آنقدر قدیمی نیست كه گواه بر این باشد كه متن آن همان است كه پیش از ظهور مسیحیت بوده است.
اما در سال 1947 و سالهای بعدی، یك پسرك چوپان در سرزمین فلسطین در اثر یك تصادف عجیب، نسخههای خطی بسیار قدیمی كشف كرد كه محققین را شگفتزده ساخت. ایشان پس از مطالعات جدی بر روی این نسخههای خطی، ناگهان متوجه شدند كه برای نخستین بار به دستنویسهایی از عهدعتیق به زبان عبرانی دست یافتهاند كه متعلق به قرون دوم قبل از میلاد تا قرن اول میلادی است. این كشف عجیب باعث دگرگونی كامل نظر منتقدین گردید و نه فقط ثابت كرد كه متن عهدعتیق امروزه همان است كه در دوران پیش از میلاد مسیح بود، بلكه حاكی از این است كه علمای یهود در حفظ و رونویسی كتب مقدسه خود تا چه حد دقت و وسواس داشتهاند.
نسخ خطی عهدجدید
اما در مورد عهدجدید، مسأله كاملاً فرق میكند. وجود چندین هزار نسخه خطی كامل و قطعات كوچكتر عهدجدید بهزبان یونانی (زبان اصلی عهدجدید) جای شكی باقی نگذاشته كه متن این كتاب همان است كه از ابتدا بوده است. كشفیات جدید نیز این امر را محققتر ساخته است.
علاوه بر نسخ یونانی، وجود ترجمههای متعدد به زبانهای مختلف متعلق به قرون اولیه مسیحیت، گواهی است استوار بر موثق بودنِ عهدجدید.
همچنین، پدران كلیسا از پایان قرن اول میلادی تا قرون چهارم و پنجم، همواره از كتابهای عهدجدید نقل قول كردهاند. تعداد این نقل قولها آنچنان زیاد است كه اگر حتی متن عهدجدید امروزه در دست ما نمیبود، باز میتوانستیم تمام مطالب آن را از روی این نقل قولها بازسازی كنیم.
نتیجه
برای یك فرد صادِق، توجه به نكات فوق، و نیز مطالعه كتابهای سودمند علمی كه در این زمینه وجود دارد، جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارد كه کتابمقدس كلام موثق و معتبر خداست و امروزه نیز همان قدرتی را داراست كه در روز اول دارا بود. کتابمقدس همچون شمشیری است كه به اعماق قلب و روح انسان فرو میرود، گناهان او را آشكار میسازد، و او را بهسوی توبه و ایمان راستین به خدا رهنمون میشود. کتابمقدس كتابی است قابل اعتماد.
امیدواریم این بحث كوتاه، در روشن ساختن برخی جوانب مسأله مؤثر باشد. سؤالات و نظرات شما طبعاً در تكمیل این مقاله بسیار مفید خواهد بود.

Leave a reply to سالار Cancel reply