تکلم به زبانها

مقدمه

تكلم به زبانها پديده‌اي است كه امروزه مسيحيان از هر فرقه و شاخه‌اي با آن آشنايي دارند. آناني كه به زبانها تكلم مي‌كنند، معتقدند كه بركتي خاص را طبق “تعليم صريح” كتاب‌مقدس از خدا دريافت داشته‌اند؛ آناني كه چنين تجربه‌اي را ندارند، يا خود را از اين بركتی خاص محروم مي‌شمارند، يا آن را تحقير مي‌كنند، يا شيطاني‌اش به‌حساب مي‌آورند. به هر حال، واقعيت اين است كه مسأله تكلم به زبانها براي مسيحيتِ روزگار ما تبديل به معضلي شده كه بايد پاسخي براي آن يافت.

          هدف ما در اين مقاله اين است كه پيش از هر چيز، از تعليم كتاب‌مقدس در اين زمينه دقيقاً آگاهي بيابيم، اما تا آنجا كه ممكن است، به‌دور از تعصب و به‌دور از افراط و تفريط، كه اميدواريم خدا در اين امر ما را هدايت فرمايد و مؤيد سازد. سپس می‌کوشیم به اين امر بپردازيم كه آيا معتقدان به  امر تكلم به زبانها در ادعاهاي خود محق هستند يا نه؛ و اگر هستند، تا چه حد.

          پيروان نهضت‌هاي پنطيكاستي و كَريزماتيك به‌گونه‌اي راسخ بر اين باورند كه آنچه مي‌كنند، دقيقاً ادامه راه رسولان و كتاب اعمال رسولان و كلاً مسيحيت دوره عهدجديد است. لذا بهترين نقطه آغاز اين است كه تعليم كتاب‌مقدس، خصوصاً عهدجديد را در اين زمينه، مورد بررسي و مداقه قرار دهيم.

طرح مسأله

          در کتاب اعمال رسولان، در سه مورد مشخص ذکر شده که مسیحیان اولیه، به‌هنگام دریافت روح‌القدس، به زبانهای بیگانه سخن می‌گفتند. به شهادت تاریخ کلیسا، این پدیده تا حدود اواخر عهد رسولان و نیز قرن اول میلادی ادامه داشت، اما از قرن دوم میلادی به‌تدریج از میان رفت. تا اینکه در سالهای نخستین قرن بیستم، بین سالهای 1901 تا 1909، نهضت جدیدی از لوس‌آنجلس در آمریکا به‌وجود آمد که این عقیده را ترویج می‌کرد که هر ایماندار باید تجربه دیگری علاوه بر تجربه توبه و ایمان و غسل تعمید به‌دست آورد، به‌نام “تعمید روح‌القدس” که یگانه نشانه آن، تکلم به زبانها است. این نهضت که بر تقدس و بشارت تأکید زیادی می‌گذارد، خیلی سریع در سراسر جهان انتشار یافت و به نهضت پنطیکاستی مشهور گشت.

          در دهه‌های 60 و 70 قرن بیستم، این نهضت به کلیساهای سنتی، نظیر کلیسای انگلیکن و کاتولیک راه یافت. امروزه در میان کاتولیکها، تعداد بسیاری از مسیحیان، ضمن پایبندی به عقاید سنتی خود، این پدیده را نیز تجربه کرده‌اند. در دهه‌های 80 و 90 قرن بیستم نیز جریانات جدیدی به‌وجود آمد، نظیر “نهضت وین‌یارد”، که معتقد به عطاهای روح‌القدس، از جمله تکلم به زبانها، می‌باشند، اما تکلم به زبانها را یگانه نشانه تعمید روح‌القدس به‌شمار نمی‌آورند، بلکه آن را صرفاً یکی از عطاهای روح‌القدس (مذکور در اول قرنتیان 12-14) می‌دانند.

          در نتیجه، باید از هم‌اکنون این دو نهضت را از یکدیگر متمایز کنیم: یکی نهضت پنطیکاستی است که معتقد است که ایمانداران باید برکت دومی را به‌نام تعمید روح‌القدس تجربه کنند که یگانه نشانه آن، تکلم به زبانها است؛ دیگری انواع نهضت‌های کَریزماتیک است که معتقدند که ایمانداران می‌توانند امروزه انواع عطاهای فوق‌طبیعی روح‌القدس، از جمله زبانها، را تجربه کنند. در نظر اینها، تکلم به زبانها، یگانه نشانه پری روح‌القدس نیست. پیروان این دو نهضت ممکن است با یکدیگر تداخل بیابند.

          البته نباید ناگفته بماند که طبق اصول اعتقادی این نهضت‌ها، هیچ ایمانداری نیست که روح‌القدس در او حضور و سکونت نداشته باشد؛ همه این نهضت‌ها می‌پذیرند که هر که به مسیح ایمان می‌آورد، در اثر کار الزام‌آورِ روح‌القدس می‌تواند به ایمان بیاید. اما اینها معتقد به اینند که ایماندار باید از “برکت دوم” نیز برخوردار شود.

          این نکته را نیز باید تذکر داد که همه مسیحیان در تمام دوره‌های تاریخ کلیسا، معتقد به تعمید به روح‌القدس بوده‌اند. اما به شهادت تاریخ کلیسا، این تجربه را همزمان می‌دانستند با توبه و ایمان یا با غسل تعمید، یا نهادن دستهای کشیش بر سر ایماندار بعد از غسل تعمید. امروزه، در کلیساهای سنتی نیز همین روال ادامه دارد. در نتیجه، هیچ فرقه مسیحی را نمی‌توان یافت که به تعمید روح‌القدس اعتقاد نداشته باشد.

          حال باید دید که کتاب‌مقدس در این زمینه چه می‌گوید. آیا واقعاً تکلم به زبانها یگانه نشانه تعمید روح‌القدس است؟ آیا ایمانداران باید امروز نیز مانند زمان رسولان باید به‌هنگام دریافت روح‌القدس، به زبانها تکلم کنند؟ آیا تکلم به زبانها امری است اساسی و حیاتی؟ زبانها چه نقشی در زندگی روحانی ایماندار ایفا می‌کنند؟ این زبانها چه هستند، زبانهای انسانی یا زبانهای فرشتگان؟

با این مقدمات، به بحثی تفصیلی در مورد مسأله زبانها در کتاب‌مقدس و در روزگار خود می‌پردازیم.

زبانها در كتاب‌مقدس

در عهدعتيق

          در عهدعتيق هيچ اشاره‌اي به “تكلم به زبانها” نشده. اما چند مورد مشخص هست كه توجه به آنها به روشن شدن مطالب عهدجديد و تجربه صدر مسيحيت كمك مي‌كند.

          نخستين اشاره به عطاي فوق طبيعي كه بر اثر ريزش روح‌القدس پديد آمد، در كتاب اعداد 11: 23-29 يافت مي‌شود. در اين ماجرا، مشاهده مي‌كنيم كه 70 نفر از مشايخ قوم اسرائيل در اثر ريزش روح‌القدس، شروع به “نبوت” كردند، يعني مطالبي را در ستايش خدا بيان مي‌كردند كه حالتي فوق طبيعي داشت.

          مورد دوم روشنتر است. شاؤل، نخستين پادشاه قوم اسرائيل، پس از آنكه در نافرماني از خدا گرفتار آمد، كمر به قتل داود بست. او زماني كه در تعقيب داود بود، دانست كه او در نايوتِ رامه، نزد سموئيل و ساير انبيا به‌سر مي‌برد. لذا سه دسته قاصد به دفعات مختلف به آنجا گسيل داشت. اما هيچيك از آنها باز نگشتند، چون به محض رسيدن به محل، روح خدا بر آنان مي‌ريخت و ايشان شروع به “نبوت” مي‌كردند. سرانجام شاؤل خود عازم آن محل شد. وقتي نزديك رسيد، روح خدا بر او نيز ريخت و او شروع به “نبوت” كرد، طوري كه با حالتي پشيمان نزد پايهاي سموئيل نبي افتاد. خارق‌العاده بودن اين ماجرا از اين امر درك مي‌شود كه شاهدان همگي متعجب شدند كه شاؤلِِ شرور نيز نبوت مي‌كند. براي آنان مسجل بود كه گفته‌هاي ستايشيِ شاؤل در مورد كارهاي عظيم خدا، خارج از توان و تسلط خودِ او مي‌باشد.

          در اين دو ماجرا، اشخاصي كه روح‌القدس بر آنان قرار مي‌گرفت، به زبان مادري خود “نبوت” مي‌كردند، يعني مطالبي را در وصف عظمت خدا بيان مي‌داشتند و او را مي‌ستودند.

          شايد نكته بسيار مهم در عهدعتيق در مورد زبانها و نبوت و عطاهاي فوق‌طبيعي روحاني، پيشگويي يوئيل نبي مي‌باشد كه مي‌فرمايد: “و بعد از آن، روح خود را بر همه بشر خواهم ريخت و پسران و دختران شما نبوت خواهند نمود و پيران شما و جوانان شما رؤياها خواهند ديد. و در آن ايام روح خود را بر غلامان و كنيزان نيز خواهم ريخت” (يوئيل 2: 28 و 29).

          اهميت اين پيشگويي را اينچنين مي‌توان بيان داشت. طبق نمونه‌هايي كه آورديم (از هفتاد شيخ در روزگار موسي و از شاؤل)، مي‌توان گفت كه عطيه‌هايي نظير نبوت كردن (بيان امور الهي و ستايش خدا تحت سلطه روح‌القدس)، به هر كسي عطا نمي‌شد، بلكه خاص انبيا بود، بگونه‌اي كه اگر كسي به‌غير از گروه انبيا نبوت مي‌كرد، مردم آن را امري غريب مي‌پنداشتند. اما اينك يوئيل پيشگويي مي‌كند كه روزي فرا خواهد رسيد كه پسران و دختران اشخاص معمولي، پيران و جوانان، و غلامان و كنيزان، يعني مردمان از هر جنسيت و طبقه‌اي، روح خدا را دريافت خواهند كرد و نبوت كرده، رؤيا خواهند ديد، يعني همان كاري كه فقط انبيا انجام می‌دادند. طبق فرمايش پطرس رسول، اين پيشگويي در روز پنطيكاست جامه عمل پوشيد (اعمال 2: 14-21).

در عهدجديد: فقط در دو بخش

          در هر چهار انجيل، يحيي تعميددهنده خدمت خود را با اين وعده آغاز مي‌كند كه چون آن شخص موعود ظهور كند، او مردمان را “به روح‌القدس و آتش تعميد خواهد داد”. اما يحيي هيچگاه نفرمود كه اين امر عملاً  به چه نحو و به چه شكلي تحقق خواهد يافت. تا اينكه عيد پنطيكاست فرا رسيد.

          در عهدجدید، دو بخش مشخص وجود دارد که در باره تکلم به زبانها سخن می‌گوید. در هیچ جای دیگری از عهدجدید (به استثنای مرقس 16: 17 که این آیه هم متعلق به متن اصلیِ این انجیل نیست)، به غیر از این دو بخش، در خصوص تکلم به زبانها بحثی به‌عمل نیامده. این بخشها، یکی کتاب اعمال رسولان است و دیگری، اول قرنتیان فصل‌های 12 تا 14.

          امروزه، تمامی مباحثی که در مورد مسأله تکلم به زبانها مطرح می‌شود، فقط و فقط مبتنی است بر این دو بخش. اما، در اینجا و از همینجا باید یک نکته بسیار مهم را تذکر دهیم: زبانهایی که در کتاب اعمال رسولان مطرح است، مربوط می‌شود به موضوع دریافت روح‌القدس یا “تعمید روح‌القدس”؛ اما زبانهایی که در اول قرنتیان 12-14 مطرح است، مربوط به موضوع “عطاهای روح‌القدس” می‌شود، و این موضوعی است کاملاً متفاوت. لذا باید این دو بخش (یعنی اعمال و اول قرنتیان) را به‌طور مجزا بررسی کرد و توجه داشت که موضوع بحث، گرچه هر دو به “زبان” اشاره دارند، کاملاً در عرصه‌های متفاوت قرار دارند. پس نخست به بررسی مسأله زبانها در کتاب اعمال رسولان می‌پردازیم.

زبانها در كتاب اعمال رسولان

          در کتاب اعمال رسولان، جمعاً سه بار مستقیماً و صریحاً به رویدادهایی اشاره شده که طی آنها، افراد به‌هنگام نزول روح‌القدس، به زبانها تکلم کردند. این سه رویداد عبارت است از: روز پنطیکاست (فصل 2)؛ ماجرای کرنیلیوس، افسر رومی (فصل 10 و 11)؛ و ماجرای شاگردان یحیی (فصل 19). یک مورد دیگر نیز هست که در آن به‌طور غیرمستقیم به تکلم به زبانها اشاره شده است (ماجرای ایمان سامریان، فصل 8). به‌هنگام بررسی این بخشها، توجه داشته باشید که آنها به موضوع نزول روح‌القدس برای نخستین بار بر افراد اشاره دارد، یعنی همان مقوله‌ای که تحت عنوان “تعمید روح‌القدس” شناخته شده است.

مورد نخست: روز پنطیکاست

          در روز پنطيكاست، پيروان نزديك عيسي، يعني قاعدتاً تمامي آن 120 نفر (اعمال 1: 15)، “به يك دل در يك جا بودند” كه همگي از روح‌القدس پر شدند (اعمال 2: 3). نشانه اين امر اينها بود: آوازي از آسمان چون صداي وزيدن بادي شديد شنیده شد؛ زبانه‌هايي شبيه زبانه‌هاي آتش كه بر هر يكي از ايشان قرار گرفت؛ سخن گفتن به زبانهاي مختلف به‌نوعي كه روح بديشان قدرت تلفظ بخشيد (اعمال 2: 2-4). در اين ماجرا، آنچه كه موجب حيرت و شگفتي نظاره‌گران شد، اين بود كه مي‌شنيدند كه اين مردمان جليلي، به زبانهاي ايشان “ذكر كبريايي خدا مي‌كردند” (اعمال 2: 11؛ طبق ترجمه هزاره نو: “مدح اعمال عظيم خدا را مي‌گويند”). طبق آيات 9 و 10، دست‌كم مردم يهودي از 13 يا 14 نقطه جهان، شنيدند كه پيروان عيسي، اعمال عظيم خدا را به زبان سرزمين ايشان مدح مي‌كنند.

          در رويداد روز پنطيكاست، يك نكته بسيار مهم وجود دارد. همانطور كه در بخش عهدعتيق بيان كرديم، در روزگار عهدعتيق كساني كه عطاي روح‌القدس را دريافت مي‌كردند، به زبانها تكلم نمي‌كردند، بلكه فقط نبوت مي‌كردند (يعني عظمت خدا را تحت الهام و سلطه روح‌القدس بيان مي‌داشتند). در روز پنطيكاست، ايمانداران به زبانهايي كه نمي‌شناختند تكلم كردند و عظمت خدا را بيان داشتند. پطرس رسول، تحت الهام روح‌القدس، اين واقعه را (يعني سخن گفتن به زبانها را) برابر دانست با همان نبوتي كه يوئيل نبي پيشگويي كرده بود (رجوع كنيد به اعمال 2: 16-18). به‌عبارت ديگر، پطرس رسول، اين پديده نوين را (يعني سخن گفتن به زبانها را) مترادف مي‌دانست با نبوت كردن. زيرا ايمانداران عملاً عظمت خدا را بيان مي‌داشتند (يعني نبوت مي‌كردند) اما اين بار به زبانهاي ساير ملل دنيا، نه فقط به زبان مردم يهود. اما در عمل، نقش تكلم به زبانها در اين رويداد، همان نقش و عملكرد نبوت بود، نبوتي از همان دست كه آن 70 شيخ در روزگار موسي انجام دادند.

در خانه کرنیلیوس، افسر رومی

          در اين ماجرا (اعمال، فصل 10)، افسري رومي به‌دنبال مشاهده رؤيايي، پطرس را به خانه خود دعوت کرد. در همان حال كه پطرس مشغول بيان پيام انجيل بود، روح‌القدس بر اين افسر “غيريهودي” و همراهان “غيريهودي‌اش” فرود آمد، زيرا پطرس و همراهانش ديدند كه ايشان نيز “به زبانها متكلم شده، خدا را تمجيد مي‌كنند” (اعمال 10: 46؛ طبق ترجمه هزاره نو: “خدا را مي‌ستايند”)، يعني درست همان اتفاقي كه براي رسولان و پيروان اوليه خداوند عيسي در روز پنطيكاست رخ داده بود (اعمال 10: 47). در اين واقعه، گفته نشده كه اين مردم “غيريهودي” به كدام زبانها “خدا را مي‌ستودند”، اما از آنجا كه آمده كه پطرس و همراهانش “شنيدند” كه ايشان به زبانها “خدا را تمجيد مي‌كنند”، طبيعي است چنين برداشت كنيم كه آنان به زبانهايي سخن مي‌گفتند كه براي پطرس و همراهانش قابل درك بود، چرا كه در غيراينصورت، از كجا مي‌دانستند كه ايشان مشغول “تمجيد خدا” هستند و نه مشغول “شفاعت” يا “توبه و ندامت براي گناهانشان”؟!

شاگردان یحیی

مورد آخر، در اعمال 19: 1-7 يافت مي‌شود. در اين ماجرا، پولس رسول در شهر افسس اشخاصي را يافت كه شاگردان يحيي تعميددهنده بودند. چون ايشان را به تعميد خداوند عيسي غسل تعميد داد و بر آنان دست نهاد، “روح‌القدس بر ايشان نازل شد و به زبانها متكلم گشته، نبوت كردند” (آيه 6). در اينجا باز بايد توجه داشت كه سخن گفتنِ اين اشخاص به زبانها در حكم “نبوت” شناخته شده، يعني گفتاري در وصف عظمت خدا و ستايش او. پس در واقع، شنوندگان مي‌توانستند بفهمند كه اين اشخاص مشغول سخن گفتن به زبانهاي ديگر هستند، اما زبانهايي كه ايشان مي‌توانستند تشخيص بدهند كه زبانهاي بشري بوده است، در غير اينصورت از كجا مي‌دانستند كه دارند “نبوت” مي‌كنند!

نتیجه‌گیری بر اساس این سه مورد

          نتيجه‌اي كه مي‌توان گرفت اين است كه در كتاب اعمال رسولان، هر گاه ايمانداران عطاي روح‌القدس را مي‌يافتند (اعمال 10: 45)،

·به زبانهايي سخن مي‌گفتند كه براي خودشان بيگانه بود،

·اما اين زبانها، زبانهاي شناخته‌شده بشري بود، نه زبانهاي ناشناخته، مثلاً زبانهاي فرشتگان. آنان كلمات و عبارات تكراري و اصوات نامفهوم  ادا نمي‌كردند، بلكه به زبانهاي مختلف مردم دنيا خدا را ستايش و تمجيد مي‌كردند، طوري كه نظاره‌گراني كه با اين زبانها آشنا بودند، مي‌توانستند آنها را تشخيص دهند و معناي گفته‌هايشان را درك كنند و بر آن شهادت بدهند؛ اين زبانها با زبانهاي ناشناخته‌اي كه در اول قرنتيان 12-14 آمده، تفاوت داشت.

·درضمن، تكلم به اين زبانها نشان مي‌داد كه ايشان واقعاً عطاي روح‌القدس را دريافت داشته‌اند (مي‌توان مي‌گفت كه به‌نوعي نشانه تعميد به روح‌القدس بود).

● همچنین، به این نکته نیز باید در حاشیه توجه داشت که در کتاب اعمال رسولان، هر بار که به تجربه تعمید روح‌القدس همراه با تکلم به زبانها اشاره شده، پای رسولان نیز در میان بوده است. البته از این نکته نمی‌توان با قطع و یقین به این نتیجه رسید که این اتفاق همیشه فقط به‌دست رسولان یا با حضور ایشان رخ می‌داده است.

لااقل تا آنجا كه به كتاب اعمال رسولان مربوط مي‌شود، اين برداشتها صحيح به‌نظر مي‌رسد.

تأئید این نتیجه‌گیری از ماجرای سامره

          در همين كتاب موردي هست كه اين برداشتها را تأكيد مي‌كند. در فصل هشتم كتاب اعمال، مردم سامره پيام انجيل را پذيرفتند و غسل تعميد گرفتند. وقتي پطرس و يوحنا از اورشليم به سامره رسيدند، بر ايمانداران دست نهادند و ايشان “روح‌القدس را يافتند” (آيه 19). در ميان ايمانداران، جادوگر مشهوري بود به‌نام شمعون. او از اين امر چنان در حيرت بود كه تصميم گرفت با دادن رشوه‌اي به رسولان، از ایشان این قدرت را بیابد تا خودش نيز بتواند با نهادن دست بر مردم، ايشان روح‌القدس را بيابند. با توجه به حرفه جادوگري و شعبده‌بازي شمعون، مي‌توان نتيجه گرفت كه واقعه سخن گفتن به زبانها از سوي ايمانداران چنان پديده حيرت‌انگيز و خارق‌العاده‌اي بود كه او قادر به تقليد از آن نبود. به اين نكته خوب توجه بفرماييد: اگر ايمانداران به زبانهاي غريبِ غير بشري سخن مي‌گفتند (يعنی اصوات نامفهوم) براي شمعون چقدر ساده مي‌بود كه عد‌ه‌اي را فراهم آورد و از آنها بخواهد كه به‌محض قرار گرفتن دستهاي او بر ايشان، شروع به تولید اصوت نامفهوم کنند و وانمود كنند كه دارند مانند ايماندارانِ واقعي “به زبانها” تكلم مي‌كنند. اما گويا موضوع تكلم به زبانها آنقدر آشكار و قانع‌كننده بود كه هيچكس نمي‌توانست آن را تقليد كند، حتي با “تولید اصوات نامفهوم ” يا مانند كودكان كه براحتي مي‌توانند وانمود كنند كه مثلاً به انگليسي تكلم مي‌كنند، كاري كه اكثر ما در كودكي انجام داده‌ايم!

درضمن، باید به این نکته مهم توجه داشت که طبق این متن، گویا پولس رسول انتظار داشت که اشخاص به‌هنگام ایمان آوردن و بازگشت، روح‌القدس را با نشانه‌ای مشخص و روشن دریافت دارند.

نقش تکلم به زبانها در کتاب اعمال: کمک به توسعه انجیل

          آيا تا به‌حال از خود پرسيده بوديد كه چرا كتاب اعمال رسولان اين سه مورد را ذكر كرده، مي‌گويد كه ايماندارانِ آن روزگار به زبانها سخن گفتند و نبوت كردند؟ چرا لوقا با چنین صراحت و دقتی به موضوع تکلم به زبانها به‌هنگام تعمید روح‌القدس اشاره می‌کند؟ آیا هدف او، ارائه تعلیم در مورد تکلم به زبانها بود؟

پاسخ را بايد در علت نگارش كتاب اعمال رسولان جستجو كرد. اين كتاب با چه هدفي نوشته شد؟ با مطالعه جدي و عميق كتاب اعمال رسولان، پي مي‌بريم كه لوقا طرحي مشخص را در تمام كتابش دنبال مي‌كند كه همانا تحقق فرمايش خداوند عيسي در 1: 8 مي‌باشد: “ليكن چون روح‌القدس بر شما مي‌آيد، قوت خواهيد يافت و شاهدان من خواهيد بود، در اورشليم و تمامي يهوديه و سامره و تا اقصاي جهان”. و مي‌بينيم كه لوقا چگونه استادانه گسترش و اشاعه مسيحيت را از اورشليم تا به خودِ شهر روم پي مي‌گيرد. بشارت انجيل از اورشليم تا به روم رسيد. البته اين يكي از علل نگارش كتاب اعمال است، علتي كه به بررسي ما مربوط مي‌گردد.

برای شروع بشارت و تأسیس کلیسا، خدا مقدر فرموده بود که این امر را خودش آغاز کند. از اینرو، در روز پنطیکاست کاری خارق‌العاده انجام داد. در آن روز، پیام انجیل را برای اولین بار خودش اعلام داشت، به‌وسیله زبانهای مردمانی که از سرزمینهای مختلف در اورشلیم جمع بودند. این دلیلی قاطع بود برای شنوندگان. رسولان و سایر شاگردان عیسی، قطعاً به زبانها، خدا را برای فراهم ساختنِ نجات به‌واسطه مسیح موعود و تفقد از اسرائیل تمجید می‌کردند و به “ذکر کبریایی خدا” پرداختند. سپس پطرس این واقعه را بر اساس یوئیل 2: 28-29 تفسیر کرد و بشارت عیسی ناصری را اعلام فرمود. بدینسان کلیسا، به دست خودِ خدا تأسیس شد.

          در واقعه دوم، در سامره، برای نخستین بار بشارت به سامریان می‌رسید، یعنی به کسانی که مورد انزجار یهودیان بودند. در اینجا نیز خدا مستقیما با عطای روح‌القدس به‌گونه‌ای فوق‌طبیعی تأئید کرد که سامریان را به ملکوت خود پذیرفته است.

          همین امر، در مورد بشارت به غیریهودیان نیز صادق است. پطرس رسول گرچه در رؤیا امر یافته بود که غیریهودیان را نجس نشمارد و پیام انجیل را به آنان نیز برساند، اما برای تأئید عمومیِ این امر، روح‌القدس را همراه با پدیده فوق‌طبیعی تکلم به زبانها عطا فرمود تا یهودیان متعصب که به مسیحیت گرویده بودند، یقین بدانند که خدا غیریهودیان را نیز به ملکوت خود پذیرفته است.

در مورد شاگردان یحیی در اعمال 19: 1-7 نیز تکلم به زبانها دلیلی بود از سوی خدا که ثابت می‌کرد خدا نه فقط سامریان و غیریهودیان، بلکه مردمان از هر فرقه و مذهب و مرامی را به ملکوت خود می‌پذیرد. درضمن، اعطای روح‌القدس در این واقعه به‌دست پولس رسول، ثابت می‌کرد که او رسولی است واقعی، در سطح سایر رسولان (ر.ش. اول قرنتیان 9).

          و بدینسان پیام نجاتِ مسیح به نقاط مختلف جهان آن روزگار با چنین “آیات و معجزات و انواع قوات و عطایای روح‌القدس” انتشار یافت. با دیدن نشانه‌ها و قواتی نظیر تکلم به زبانها بود که مردمان از هر نژادی به مسیح ایمان می‌آوردند و یقین می‌دانستند که این طریقت، از سوی خدا است و بشری نیست. به این شکل بود که پایه‌های کلیسا، بر شالوده‌ای استوار، یک بار برای همیشه بنا شد. تکلم به زبانها در این میان، نقشی خارق‌العاده ایفا کرد. با بررسی تک‌تک مواردی که در کتاب اعمال آمده، زبانها در این کتاب، نقش و کارکردی بشارتی دارد و هدف آن، بنای ایمانداران نبوده است.

          اهمیت دیگر همراه بودنِ تکلم به زبانها با تعمید روح‌القدس، این است که به همگان نشان داده شود که از این پس، خدا و ملکوت او فقط متعلق به یک قوم خاص، یعنی یهودیان، نیست بلکه از آنِ همه مردم، از هر نژاد و قوم و قبیله‌ای است. خدا به زبان همه مردم جهان سخن می‌گوید.

بعد از عهد رسولان، در طول تاریخ

          طبق شهادت نوشته‌های پدران کلیسا و تاریخ کلیسا، تجربه تکلم به زبانها بعد از دوره رسولان به‌تدریج کاهش یافت و کمیاب شد. یکی از پدران کلیسا در قرن دوم، با اندوه اظهار می‌دارد که این عطا چقدر کمیاب شده است. خودِ این امر حاکی از آن است که در عهد رسولان و نیز در قرون اولیه مسیحیت، اعتقاد بر این بوده که تکلم به زبانه “به‌هنگام تعمید روح‌القدس” پدیده‌ای فوق‌طبیعی است که خدا باید آن را عطا کند، نه آنکه شخص با اصرار و تلاش، در پی کسب آن باشد.

          جای هیچ گونه تردیدی نیست که بعد از دوره عهدجدید، در تمام طول تاریخ، کسانی بوده‌اند که به‌هنگام تعمید روح‌القدس، به زبانها تکلم کرده‌اند. عده‌ای دیگری نیز بوده‌اند که نشانه‌های دیگری را بروز داده‌اند، نظیر احساس شادیِ زائدالوصف، خنده، گریه، احساس خاص حضور خدا، و غیره. اما تکلم به زبانها به‌عنوان نشانه تعمید به روح‌القدس، به‌طور خاص از اوائل قرن بیستم رواج عمومی یافت.

زبانها در اول قرنتیان 12-14

          اینک نوبت آن رسیده است که مسأله زبانها را در اول قرنتیان فصل‌های 12-14 مورد بررسی قرار دهیم. این بخش، در کنار اعمال رسولان، یگانه بخشی است که مستقیماً به موضوع زبانها می‌پردازد. اما همانگونه که قبلاً بارها اشاره کردیم، در این بخش، مسأله زبانها، نه به‌عنوان نشانه تعمید به روح‌القدس، بلکه به‌عنوان “یکی از عطاهای روح‌القدس” مطرح است، عطاهایی که باید طلبید و روح‌القدس آنها را بر حسب صلاح‌دید خود میان ایمانداران توزیع می‌کند (اول قرنتیان 12: 7، 11؛ عبرانیان 2: 4).

خلاصه‌ای از این سه فصل

          پولس رسول رساله اول به قرنتیان را در پاسخ به برخی از سؤالاتی که مسیحیان قرنتس طی نامه‌ای مطرح کرده بودند، و نیز با شنیدن گزارشی که آورندگان نامه به او داده بودند، نوشت. او در فصل‌های 12-14 به یکی از مشکلات موجود در کلیسای قرنتس می‌پردازد و به آن پاسخ می‌دهد. گویا مشکل کلیسای قرنتس این بوده که برای عطای تکلم به زبانها بیش از حدِ لازم اهمیت قائل بودند و فقط آنانی را روحانی می‌شمردند که از این عطا برخوردار باشند.

          در پاسخ، پولس نخست شرح می‌دهد که:

● (12: 1-12) همه عطاها از روح‌القدس است؛ عطاهای مختلفی وجود دارد که چند مورد از آنها را نام می‌برد (12: 1-12)؛

● (12: 13-27) کلیسا همچون بدن است که اعضای مختلف دارد. در کلیسا نیز هر عضوی عطایی خاص از روح‌القدس دارد؛ همانطور که هیچ عضوی در بدن نمی‌تواند به اعضای دیگر بی‌نیاز باشد، در کلیسا نیز هیچ عضوی نمی‌تواند بگوید که به عطای عضوی دیگر نیاز ندارد؛

● (12: 28-30) همه از یک عطای واحد برخوردار نیستند؛ پولس به چند عطای دیگر اشاره می‌کند و می‌فرماید که برای مثال، همه رسول نیستند، همه معلم نیستند، و همه عطای زبانها را ندارند؛ هر کس عطای خاصی دارد؛

● (13: 1-7) اما با وجود همه این عطاها، طریق برتری وجود دارد (12: 31)؛ این طریق برتر، همانا محبت است؛

● (13: 8-13) همه عطاها در آن روز که “کامل” ظاهر شود، متوقف خواهد شد؛ آنچه باقی می‌ماند، محبت است و ایمان و امید؛ در مقابل اینها، عطاها اموری بچگانه می‌نمایند؛

● (14: 1-25) اما اگر علی‌رغم همه اینها، مسیحیان قرنتس برای عطاهای روحانی چنین غیرتی دارند، لازم است آنها عطاهایی را بطلبند که باعث بنای کل کلیسا می‌شود (مانند نبوت و ترجمه زبانها)، نه عطایی همچون تکلم به زبانها که فقط باعث بنای شخصی است و حضار در کلیسا قادر به درک آن نیستند؛ اگر ایشان در فهم، بالغ بودند، خودشان این امر را تشخیص می‌دادند؛

● (14: 26-33 و 39-40) نهایت امر این است که در کلیسا همه عطاها باید با نظم و ترتیب و شایستگی به‌کار رود؛ افراد باید عطای خود را کنترل کنند تا نوبت به همه برسد؛ خصوصاً اگر کسی به زبانی سخن می‌گوید، اگر ترجمه نمی‌شود، شخص باید سکوت اختیار کند.

نتایج حاصل از این سه فصل

– زبانهای مورد اشاره در این سه فصل، با زبانهای مذکور در اعمال رسولان فرق دارد؛ این زبانها عطایی همردیف عطاهای نبوت و شفا و معجزات و مکاشفه و غیره است که نه به‌عنوان نشانه، بلکه برای بنای ایمانداران دیگر (یعنی کلیسا) از سوی روح‌القدس و طبق اراده او عطا می‌شوند؛ درضمن قابل درک نیز نیستند (12: 7-11؛ 13: 1-2؛ 14: 2-5، 13، 16-19، 28)؛

– زبانها فقط و فقط یکی از عطاها است، نه مهم‌ترین آنها (12: 1-27)؛

– نباید در مورد اهمیت زبانها افراط کرد (14: 5-25)؛ همه عطاها مورد نیاز کلیسا است (12: 14-27)؛

– عطاهای فوق‌طبیعی روح‌القدس بسیار است و محدود به نُه عطای مذکور در 12: 8-10 نیست؛ در 12: 28 و 14: 27 و نیز در رومیان 12: 4-8 نام عطاهای بیشتری را می‌یابیم؛

– عطاها را روح‌القدس طبق صلاح‌دید خود، برای بنای کلیسا عطا می‌کند (12: 7، 11، 18)؛

– هدف از همه عطاها این است که کلیسا بنا شود (12: 7، 11، 14-27؛ 14: 5-6، 12، 19، 26)، نه آنکه شخصی که عطا را دارد، شاد شود یا احساس برکت یا روحانی بودن کند، یا احیاناً فخرفروشی کند و مغرور شود؛ یا آن را برای برگزاری نمایش در جلسات به‌کار ببرد.

– در کلیسای قرنتس، همه به زبانها سخن نمی‌گفتند (12: 28-30)؛

– زبانها فقط باعث بنای فرد است نه کلیسا (14: 2-6)؛

– در جلسات کلیسایی، اگر کسی به زبانها سخن گوید ولی خودش یا شخص دیگری نتواند آنها را ترجمه کند، او باید سکوت اختیار کند و “با خود و با خدا سخن گوید” (14: 2-6؛ 28)؛

– افراط در توجه به عطاهای فوق‌طبیعیِ روح‌القدس گویا عملی است طفلانه! (13: 11-12)؛ به‌جای آن بهتر است بر محبت تأکید کرد (13: 1-11 و 13)؛

– در کلیسای قرنتس، به‌هنگام کاربرد زبانها، بی‌نظمی و هرج و مرج به‌وجود می‌آمد. اما کاربرد همه عطاها باید با نظم و شایستگی باشد و باعث اغتشاش در جمع ایمانداران نگردد؛ به این منظور، ایمانداران باید عطای خود را کنترل کنند (14: 32-33 و 40).

مسیحیت اولیه، جامعه‌ای کریزماتیک

          از اول قرنتیان 12-14 و بخشهای مختلف عهدجدید می‌توان این برداشت را کرد که مسیحیت نخستین، جامعه‌ای کریزماتیک بوده است. در این جامعه، انواع مختلف عطاهای روحانی مشاهده می‌شد، عطاهایی نظیر معجزات، شفاها، قوات، نبوت، تکلم به زبانها، و سایر عطاهای فوق‌طبیعه روح‌القدس. این عطاها را می‌بایست به‌غیرت طلبید (اول قرنتیان 14: 1). تکلم به زبانها صرفاً یکی از عطاهای مختلف بود، نه یگانه عطا.

گرچه می‌بایست برای این عطاها دعا کرد و آنها را طلبید، اما این بر روح‌القدس بود که طبق خواست و صلاح‌دید خود آنها را به هر کس عطا فرماید (اول قرنتیان 12: 7، 11، 29-30؛ عبرانیان 2: 4).

تکلم به زبانها در روزگار ما

آیا امروز نیز تعمید به روح‌القدس باید با تکلم به زبانها همراه باشد؟

          چرا که نه؟ اما به شرط اینکه شرایط مندرج در کتاب اعمال رسولان که مورد بررسی قرار دادیم، مشاهده شود، یعنی اینکه:

– آن را خدا عطا کند، بدون اینکه شخص ایماندار با زور و استغاثه و رنج، در پی آن بکوشد؛باز تکرار می‌کنیم، اگر موضوع تکلم به زبانها قرار است “نشانه تعمید به روح‌القدس” باشد، نیازی نیست که ایماندار آن را بطلبد. اگر ایماندار در طلب تکلم به زبانها، دست به دعا و اصرار بزند، آنچه که شاید دریافت دارد، “عطای تکلم به زبانها” خواهد بود، نه تعمید روح‌القدس.پس اگر خدا امروز با کسی چنین رفتار کرد و تعمید روح‌القدس او را به تکلم به زبانها همراه ساخت، طبعاً باید بسیار شکرگزار بود. پس می‌توان نتیجه گرفت که تعلیم واعظان اوائل قرن بیستم و روزگار ما مبنی بر اینکه باید این عطا را با دعا و استغاثه “دریافت داشت”، مطلقاً مطابق کتاب اعمال رسولان نیست.

– شخص به زبانهای بشری که لااقل برای بعضی از حضار قابل درک باشد، سخن گوید؛

– تکلم به زبانها، هدف مشخصی را تحقق بخشد، مانند اهدافی که در کتاب اعمال رسولان محسوس است. خدا روح‌القدس و تکلم به زبانها را برای تفریح یا نشاط روحانی ما عطا نمی‌کند. هر کار خدا هدفی دارد. امروزه، هدف از تکلم به زبانها به‌هنگام تعمید به روح‌القدس چیست؟ هرگاه خدا ببیند که از این امر، نتیجه‌ای مثبت برای ملکوتش حاصل می‌شود، یقیناً آن را عطا می‌کند، کمااینکه در مواردی نادر، امروزه نیز این کار را می‌کند. اما در اکثریت موارد، زبانهایی که مسیحیان امروز به آن تکلم می‌کنند، زبانهای اعمال رسولان نیست. شاید در بهترین حالت، زبانهایی مشابه با اول قرنتیان 12-14 باشد که به بررسی آن خواهیم پرداخت.

نتیجه آنکه امروز نیز چنانچه خدا بخواهد و خدا عطا کند، ایمانداران نیز می‌توانند به‌هنگام به تعمید روح‌القدس به زبانها سخن گویند. در غیر اینصورت، هر ایمانداری به‌هنگام توبه و ایمان، یا به‌هنگام غسل تعمید و دستگذاری از سوی کشیشان و خادمان کلیسا، تعمید به روح‌القدس را دریافت می‌کند و روح‌القدس در زندگی او ساکن شده، او را به جمیع راستی هدایت می‌کند (یوحنا 14: 16-18، 26؛ 16: 7-15؛ رومیان 8: 1-17؛ غلاطیان 5: 16-25). در این زمینه، در بخشی دیگر سخن خواهیم گفت. تمامی فرقه‌ها و کلیساهای مسیحی در این زمینه اتفاق نظر دارند.

درس کتاب اعمال برای امروز ما

          آیا مطابق کتاب اعمال، تعمید به روح‌القدس باید همیشه با این نشانه تکلم به زبانها همراه باشد؟ کتاب اعمال رسولان شهادت می‌دهد که در آن روزگار اینچنین بوده است؛ اما فقط “شهادت” می‌دهد (یعنی می‌گوید که “آنها” چنین کردند)، ولیکن حکمی در این مورد صادر نمی‌کند. در هیچ جای کتاب‌مقدس و خصوصاً اعمال رسولان، تصریح نشده که تعمید به روح‌القدس باید حتماً با چنین نشانه‌هایی همراه باشد. مفسران معمولاً به این اصل اعتقاد دارند که مسائلی که در کتاب‌مقدس در موردشان فقط شهادت داده شده، می‌توانند فقط به‌عنوان الگو به‌کار روند (مثلاً رسم غسل تعمید به روش غوطه‌ور شدن)، نه به‌عنوان حکم و قاعده. به‌عبارت فنی‌تر، الگو ارائه می‌دهد، نه هنجار. پس آیا می‌توان امروزه به مسیحیان حکم کرد که حتماً باید به هنگام تعمید به روح‌القدس، به زبانها سخن گویند؟

          پاسخ این سؤال را نمی‌توان از کتاب‌مقدس داد. لذا باید متوسل به نوشته‌های پدران کلیسا و تاریخ مسیحیت قرون اولیه گردید. هیچ مسیحی آگاهی نمی‌تواند پدران اولیه کلیسا (دست‌کم تا قرن 4 یا 5) را فاقد ایمان اصیل تلقی کند و بگوید که ایشان ایمان و محبت نخستین را ترک کرده بودند. همه فرقه‌های مسیحی، اصول اعتقادات سیستماتیک و الهیات خود را مدیون این پدران می‌دانند. طبق شهادت این پدران، تکلم به زبانها از عهد رسولان به بعد فروکش کرد و جز در مواردی نادر مشاهده نمی‌شد. ایشان نیز تلاش و کوششی برای “کسب” آن نمی‌کردند چون یقیناً معتقد به این بودند که این عطا را خدا باید بدهد، نه آنکه خودشان به زور آن را کسب کنند. اما ایشان وجود آن را در روزگار خود یکسره منکر نشده‌اند و گزارش کرده‌اند که در مواردی نادر، اشخاصی به زبانها سخن گفته یا نبوت کرده‌اند. در قرون بعدی نیز گزارش شده که افراد، به‌هنگام تقرب به خدا و پر شدن از روح‌القدس، نشانه‌های دیگری از خود بروز داده‌اند، نظیر سرازیر شدن غیر ارادی اشک، گریه، خنده، احساس شادی فوق طبیعی، و غیره.

          در نتیجه، نگارنده در نهایت فروتنی معتقد است که تعمید روح‌القدس همراه با نشانه زبانها، پدیده‌ای است کتاب‌مقدسی، اما با توجه به واقعیت‌های تاریخ کلیسا، نباید امروز پافشاری کرد که همگان حتماً به این شکل تعمید روح‌القدس را بیابند. باید حقایق کتاب‌مقدس و واقعیت‌های تاریخ کلیسا را به ایمانداران تعلیم داد، اما نحوه رخداد این امر را بهتر است به خدا سپرد. معلمان و واعظان امروز باید به نوایمانان در باره اهمیت نقش روح‌القدس در زندگی ایماندار تعلیم بدهند، اما نباید در خصوص دریافت “نشانه” آن متوسل به راههای غیر کتاب‌مقدسی شوند.

          نگارنده این مقاله، ایماندارانی را می‌شناسد که وقتی روح‌القدس بر ایشان فرو ریخت، آزادانه و بدون فشار، هم به زبانها سخن گفتند و هم نبوت کردند و هم آیات عجیبی برایشان رخ داد. خود نگارنده نیز از همین تجربه، به‌گونه‌ای فوق طبیعی و خارق‌العاده برخوردار شد. بااینحال، اعتقاد ندارد که در این مورد باید ایمانداران را تحت فشار قرار داد. اگر خدا کسی را به‌هنگام توبه و بازگشت، یا به‌هنگام غسل تعمید، یا بعداً به‌هنگام دعا، با چنین تجربه‌ای سرافراز کرد، باید خدا را جلال داد. اما باز تکرار می‌کنیم، نباید متوسل به راههای غیر کتاب‌مقدسی شد.

توسل به راههای غیر کتاب‌مقدسی

          اما این راههای غیر کتاب‌مقدسی کدامها هستند؟ همه ما نظایر آن را دیده‌ایم یا خودمان تجربه کرده‌ایم. یکی از آنها، دستگذاری و فشار و داد و فریاد و قیل و قال واعظان یا خادمان بر شخصی است که قرار است تعمید روح‌القدس را بیابد. این روش را مقایسه کنید با روش آرام و موقر و مطمئن رسولان در سامره (اعمال 8)، و در افسس (اعمال 19: 1-7).

          روش دیگر، تحت فشار قرار دادنِ ایماندار است با گفتنِ جملاتی نظیر این: “خود را آزاد بگذار!”؛ “زبانت را آزاد بگذار!”؛ “آهان، آهان، آمد، آمد، بگو، آزاد باش…!”؛ “هر کلمه‌ای که به زبانت می‌آید بگو؛ نترس…”

          و متأسفانه بسیاری دیگر، گام به قلمروِ کفرگویی گذاشته، جسارت کرده، به ایماندار می‌گویند: “آهان، هر چه من می‌گویم، تو هم تکرار کن؛ آهان، همین است، گرفتی، هللویاه!” و بعد، شروع به تکلم به زبانها کرده، از ایماندار می‌خواهند همان کلمات را تکرار کنند. شگفتا از این همه گستاخی و عوام‌فریبی! همانطور که گفتیم، این کار کفر است. واعظ گستاخی را به حدی می‌رساند که کاری را که خداوندْ روح‌القدس باید انجام دهد، خودش انجام می‌دهد. خداوند ببخشایدشان. نظایر این امر را بسیاری از ما به چشم دیده‌ایم.

          همچنین، برخی از ایمانداران، تحت فشار واعظ و سایر ایماندارانی که برای او دعا می‌کنند، و نیز با شنیدن کلماتی که دیگران به زبانها می‌گویند، کلمه‌ای بی‌معنی بر زبان می‌آورند. دیگران با شنیدن این کلمه، فریاد شادی بر می‌آورند که توانسته‌اند او را نیز تعمید روح‌القدس “بدهند”! اما همین ایماندار، بعد از مدتی، سرخورده، به افراد مورد اعتماد خود اعتراف می‌کند که مطمئن نیست آنچه که بر زبان آورده، از روح‌القدس بوده یا از خودش. آیا این است آن موهبتی که خدا در اعمال 2: 28 وعده فرموده است؟

زبانها به‌عنوان یکی از عطاهای روح‌القدس

          در روزگار ما، عده بسیاری هستند که به گونه‌ای اصیل به زبانها سخن می‌گویند. نویسنده، بر طبق موازین کتاب اعمال و مندرجات اول قرنتیان فصل‌های 12 و 14، معتقد است که این زبانها، بیشتر عطای زبانها هستند تا نشانه تعمید به روح‌القدس، مگر آنکه آن را بدون دعا و استغاثه و طلبیدن، آزادانه از خدا دریافت داشته باشند.

          و طبق اصول اول قرنتیان 12 و 14، تکلم به زبانها، فقط و فقط یکی از عطاهای مختلف روح‌القدس است، نه مهم‌ترین آنها. چنین کسی، مطابق اول قرنتیان 12: 14-27، اجازه ندارد خود را برتر از دیگران بشمارد یا دیگران را متهم کند به اینکه “روح‌القدس را ندارند”!

تظاهر به تکلم به زبانها

          اما جای تأسف است که بگوییم تعداد زیادی از کسانی که امروزه به زبانها تکلم می‌کنند، تظاهر به این امر می‌کنند. برخی از این افراد، در اثر فشار اطرافیان، کلماتی بر زبان می‌آورند و تصور می‌کنند که تعمید روح‌القدس یا عطای زبانها را دریافت داشته‌اند. عده‌ای دیگر، تحت تأثیرات روانی محیط قرار می‌گیرند و کلماتی بیان می‌دارند. بعضی دیگر نیز با تکرار کلماتی که واعظ به آنها دیکته می‌کنند، کلماتی بر زبان می‌آورند.

روشهای نادرست و افراطی در کاربرد زبانها

تأکیدی نابجا و افراطی بر زبانها

          زبانها، چه در حالت نشانه تعمید به روح‌القدس و چه در حالت عطای زبانها، جایگاه مشخصی در عهدجدید دارد. اما متأسفانه امروزه در محافل پنطیکاستی و کریزماتیک، چنان تأکیدی بر این موضوع گذاشته می‌شود که ایماندارانی که از تعالیم کتاب‌مقدس اطلاع ندارند، تصور می‌کنند که تکلم به زبانها یکی از مهم‌ترین مسائل روحانی است. غافل از اینکه، خارج از کتاب اعمال (که در آن فقط و فقط 3 بار به این امر اشاره شده، آن هم به صورت گزارش)، فقط در اول قرنتیان 12-14 به این مساله اشاره شده، و تازه در آنجا، پولس با حالتی منفی در باره زبانها سخن می‌گوید و مسیحیان را از افراط در این امر برحذر می‌دارد و محدودیت‌هایی برای کاربرد آنها به‌کار می‌برد.

          کلیساهای پنطیکاستی و کریزماتیک بر این باورند که پولس رسول در اول قرنتیان 12 و 14 در مورد زبانها تعلیم می‌دهد. در حالیکه اگر با اندکی دقت این فصل‌ها را بخوانیم، خصوصاً اگر این دو فصل را همراه با فصل 13 بخوانیم، متوجه می‌شویم که رهنمودهای پولس رسول دقیقاً معطوف به ایجاد تعدیل و محدودیت در کاربرد عطاها، خصوصاً کاربرد منطقی و متعادل عطای زبانها می‌باشد. لحن پولس در این سه فصل، به هیچ وجه مشوق کاربرد زبانها به گونه‌ای که امروز متداول است، نمی‌باشد.

زبانها به‌جای خداوندْ روح‌القدس

          امروزه موضوع زبانها چنان بزرگ نشان داده می‌شود که به‌محض آنکه نام مقدس روح‌القدس می‌آید، ایمانداران ناخودآگاه، به یاد تکلم به زبانها می‌افتند. این واعظان و معلمان چنان تعلیم می‌دهند که گویی نقش روح‌القدس در زندگی ایمانداران، طبق کلام خدا، فقط محدود می‌شود به تکلم به زبانها و یکی دو عطای فوق طبیعی دیگر. گویی تمام کار روح‌القدس خلاصه می‌شود در زبانها و عطاهای فوق‌طبیعی. صد افسوس! نگارنده با نهایت اطمینان می‌تواند بگوید که این یکی از حربه‌های نیرومند شیطان است برای آنکه توجه ایمانداران را از قدرت واقعی روح‌القدس و کار عظیمی که او در زندگی ایشان می‌تواند انجام دهد، منحرف سازد.

قائل شدنِ قدرت جادویی برای زبانها

          گاه نیز چنان در مورد اهمیت زبانها تعلیم داده می‌شود که گویی در خودِ پدیده تکلم به زبانها قدرتی جادویی و سحرآمیز نهفته است. طوری صحبت می‌شود که گویی خودِ زبانها عامل قدرت است، نه روح‌القدس.

          تازه، مشخص نیست که قائل شدنِ چنین قدرتی برای زبانها بر اساس کدام آیات است. از دو بخشی که در عهدجدید از زبانها سخن رفته است (یعنی کتاب اعمال و اول قرنتیان 12 و 14)، هیچیک از تأکیدات امروزی در مورد “قدرت” زبانها را نمی‌توان نتیجه گرفت.

زبانها به‌عنوان دروازه‌ای بسوی عطاهای دیگر

          عده‌ای نیز تعلیم می‌دهند که تکلم به زبانها، دروازه‌ای است به روی سایر عطاها. اگر کسی چنین ادعایی کرد، حتماً از او بخواهید تا محل آیاتی را که چنین تعلیمی در آن نهفته است، نشان دهد. عطای تکلم به زبانها فقط یکی از عطاها است. در کتاب‌مقدس، سایر عطاها، نظیر نبوت یا معجزات یا شفا، به عطای زبانها مربوط و وابسته نشده‌اند.

تکلم به زبانها با صدای بلند در جلسات عمومی

          پولس رسول، در اول قرنتیان 14: 6-26 تعلیم می‌دهد که تکلم به زبانها در جمع، در صورتیکه ترجمه نشود، نه فقط به کسی نفع نمی‌رساند، بلکه حتی ممکن است باعث لغزش بی‌ایمانان گردد. از اینرو، در آیات 27-28، این دستورالعمل را می‌دهد که اگر ایمانداری در جلسه عمومی به زبانها سخن گوید و کسی نباشد که این زبانها را ترجمه کند، “باید خاموش باشد و با خود و با خدا سخن گوید.”

          اما با نهایت حیرت می‌بینیم که امروزه در جلسات عمومی و جلسات تلویزیونی، افراد با صدای بلند، و گویا تعمداً، و مسلسل‌وار به زبانها سخن می‌گویند بدون آنکه به دستورالعمل مشخص پولس در این زمینه توجهی داشته باشند. کجای این کار مطابق کلام خدا است؟

مزاح کردن به زبانها !

          اخیراً دو واعظ به‌اصطلاح برجسته و شهیر، در یکی از برنامه‌های تلویزیونی خود، با یکدیگر “به زبانها” مزاح می‌کردند و به قول معروف، جوک می‌گفتند و بعد قاه قاه می‌خندیدند. اگر عطاکننده زبانها، خداوندْ روح‌القدس است، آیا چنین است عملکرد مقدسِ روح‌القدس؟ کجای این کار مطابق کلام خدا است؟

سرود گروهی به زبانها

          پدیده دیگری که در یکی دو دهه اخیر باب شده، این است که واعظ یا رهبر پرستش، از جماعت می‌خواهد که فلان سرود را “به زبانها” بسرایند. لذا نوازندگان شروع به نواختن آهنگِ مربوط به آن سرود می‌کنند، و جماعت هر یک به زبانی متفاوت، شروع به سرودن آن سرود می‌کنند. هرج و مرجی را که از این امر حاصل می‌شود، می‌توانید به‌راحتی تجسم کنید. آیا این کار درست برخلاف تعلیم پولس رسول در اول قرنتیان 14 نیست؟ کجای این کار مطابق کلام خدا است؟

نهیب دادن شیطان و ارواح پلید به زبانها

          این نیز باب شده که واعظ و جماعت، با تکلم به زبانها، شیطان یا روح‌های پلید را نهیب می‌دهند. دفعه آینده که شاهد چنین صحنه‌ای بودید، لطفاً از واعظ سؤال کنید که این کار را مطابق با کدام آیه انجام می‌دهد. پولس رسول می‌فرماید: “کسی که به زبانی سخن می‌گوید، نه به مردم، بلکه به خدا می‌گوید. زیرا هیچکس نمی‌فهمد، لیکن در روح به اسرار تکلم می‌نماید… هر که به زبانی می‌گوید، خود را بنا می‌کند” (اول قرنتیان 2 و 4). در هیچ جای عهدجدید نیامده که می‌توان شیطان و ارواحش را با زبانها نهیب داد. کجای این کار مطابق کلام خدا است؟

دعا یا شفاعت به زبانها

          یکی دیگر از روشهای ابداعی این نهضت‌ها، این تعلیم است که می‌توان به زبانها، از خدا چیزی طلبید یا برای کسی دعا کرد. باز به استناد آیات بالا، باید گفت که در هیچ جای کتاب‌مقدس، چنین تعلیمی داده نشده است.

          حتماً بسیار حیرت خواهید کرد که بشنوید که این واعظان، تمام این تعالیم را بر “احساسات” و/یا “تجربیات؟ خود بنا کرده‌اند، بدون اینکه هیچ اساسی در کتاب‌مقدس داشته باشند. کجای این کار مطابق کلام خدا است؟

زبانها، وسیله‌ای نمایشی!

          با نهایت اندوه، مشاهده می‌کنیم که در روزگار ما، تکلم به زبانها وسیله‌ای شده برای نمایش، نمایش قدرت، نمایش امور خارق‌العاده برای جلب مردم، نمایش برتری بر سایر ایمانداران، و نمایشهای مختلف دیگر. کجای این کار مطابق کلام خدا است؟

کجا رفت آن  شعار والای مذهب پروتستان؟

          و همه اینها در حالی است که تمام مروجین چنین عقایدی، خود را پروتستان قلمداد می‌کنند، یعنی مذهبی که شعارش از همان آغاز  این بود: “فقط کتاب‌مقدس!” بنیانگذاران مذهب پروتستان تمام تلاششان این بود که اعتقادات مسیحیت را مطبق سازند با مندرجات صرفِ کتاب‌مقدس. باید از این معلمین و مروجین پرسید که تمام این کارها را بر اساس کدام آیات انجام می‌دهند. اما کاش که کارهای اینان فقط مربوط به مسأله زبانها می‌شد. در مقالات دیگر، به افراط‌ها و انحرافات بیشتری از این دست خواهیم پرداخت. باید از ایشان پرسید: “کجا رفت شعار مذهب پروتستان؟”

چند نکته کلی

اگر زبانها اینقدر مهم بود…

          اکنون دیگر برای خوانندگان گرامی مشخص است که در تمام کتاب‌مقدس، بجز 3 مورد در کتاب اعمال، و اشارات اول قرنتیان 12-14 (که آن نیز حالت منفی و جنبه محدودکننده دارد)، در هیچ جای دیگری به موضوع زبانها اشاره نشده است.

          راستی آیا از خودتان نمی‌پرسید که اگر زبانها “اینقدر” مهم بود که این نهضت‌ها ادعا می‌کنند، چرا در مورد آن تعلیم بیشتری داده نشده است؟ چرا در باره توبه، ایمان، غسل تعمید، ضرورت زندگی مقدس، کار تقدیس‌کننده روح‌القدس، بازگشت مسیح، و روز داوری اینقدر تأکید شده، اما جز این اشارات تقریباً غیرمستقیم، هیچ تعلیم دیگری در مورد زبانها در کتاب‌مقدس دیده نمی‌شود؟ اگر زبانها اینقدر مهم بود، آیا خدا آن را در کلامش مکشوف نمی‌کرد؟

همه ایمانداران واقعی، تعمید روح‌القدس را دارند

          محال است که کسی به مسیح ایمان آورد و او را “خداوند” زندگی خودش بسازد، بدون اینکه روح‌القدس در او ساکن باشد (اول قرنتیان 12: 3). باید به این فرمایش سَرورمان ایمان داشته باشیم که فرمود: “و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد، یعنی روح راستی… (او) نزد شما مسکن می‌گزیند و در شما خواهد بود” (یوحنا 14: 16-17، ترجمه هزاره نو). پطرس رسول نیز این نکته را اینچنین بیان داشت: “او (یعنی خداوند عیسی) به دست راست خدا بالا برده شد و از پدر، روح‌القدس موعود را دریافت کرده، این را که اکنون می‌بینید و می‌شنوید، فرو ریخته است” (اعمال 2: 33، هزاره نو). پولس، این رسول برگزیده خداوند نیز مفهوم سکونت روح‌القدس در ایمانداران را اینچنین بیان می‌دارد: “اما شما نه در سیطره نَفْس، بلکه در سیطره روح قرار دارید، البته اگر روح خدا در شما ساکن باشد. و اگر کسی روح مسیح را نداشته باشد، او از آنِ مسیح نیست… پس ای برادران، ما مدیونیم، اما نه به نفس، تا بر طبق آن زندگی کنیم. زیرا اگر بر طبق نفس زندگی کنید، خواهید مرد؛ اما اگر به‌واسطه روح، اعمال گناه‌آلود بدن را بکشید، خواهید زیست. زیرا آنان که به‌وسیله روح خدا هدایت می‌شوند، پسران خدایند… و روح، خود با ما شهادت می‌دهد که ما فرزندان خداییم” (رومیان 8: 9، 12-16، هزاره نو؛ همچنین ر.ش. غلاطیان 5: 16-25).

          مقصود چیست؟ مقصود این است که بدون حضور و پری و سلطه روح‌القدس در زندگی خود، اساساً نمی‌توان مسیحی بود و مسیحی زندگی کرد. این همان وعده‌ای است که از آغاز ماجرا، از زبان یحیی و بعد خودِ خداوندْ عیسی داده شد. پس کسی اجازه ندارد بر دیگری حکم کرده، بگوید که “تو روح‌القدس را نداری”، صرفاً به این علت که آن شخص به زبانها سخن نگفته است. هر کسی که “در مسیح زندگی می‌کند”، قطعاً از روح‌القدس پر است.

تعمید به روح‌القدس در انجیل یوحنا

          یک نکته مهم را نباید فراموش کنیم. خداوندْ عیسی، در روز یکشنبه وقتی قیام فرمود، شب‌هنگام بر رسولان ظاهر شد و با ایشان گفتگو کرد. یوحنا می‌فرماید: “چون این را گفت، دمید و به ایشان گفت روح‌القدس را بیابید” (یوحنا 20: 22). در یوحنا 7: 37-39 عیسی از قبل، وعده روح‌القدس را به تشنگان داده بود، اما چون هنوز جلال نیافته بود (قیام نفرموده بود)، روح‌القدس عطا نشده بود (همچنین یوحنا 14: 16 و 16: 7). یوحنا، مانند سایر نویسندگان عهدجدید، کتاب خود را مستقل از سایر کتاب‌های عهدجدید ‌نوشت و قصدش این نبود که سایر کتاب‌های عهدجدید را تکمیل کند، یا سایر کتاب‌ها کتاب او را تکمیل کنند. از اینرو، اشاره یوحنا به اینکه عیسی به رسولان دمید تا روح‌القدس را بیابند، نشان می‌دهد که او این رویداد را به‌منزله تحقق همان وعده یحیی به‌شمار می‌آورد، مبنی بر اینکه مسیح موعود مردمان را به روح‌القدس تعمید خواهد داد (یوحنا 1: 33). یوحنا به‌هنگام نوشتن انجیل خود، در این اندیشه نبود که لوقا در کتاب اعمال رسولان به واقعه تکلم به زبانها اشاره کرده است. او انجیل خود را مستقل از کتاب اعمال رسولان می‌نوشت. در نظر یوحنای رسول، این دمیدن، همان تعمید روح‌القدس بود. در این ملاقاتِ عیسی با رسولان در یکشنبه شب بعد از قیام، رسولان به زبانها سخن نگفتند.

          اما همانطور که اشاره رفت، هر جا که خدا تشخیص دهد که تعمید روح‌القدسِ ایمانداری باید با نشانه‌ای محسوس همراه باشد، خودش این کار را به‌انجام خواهد رساند. نیازی نیست ما به‌جای او عمل کنیم. او خودش به‌اندازه کافی قدرت دارد!

پری روح‌القدس امری است هرروزه

          رسولان و مسیحیان اولیه فقط “یک بار” از روح‌القدس پر نشدند. ایشان به دفعات از روح‌القدس پر شدند، هر گاه که خدا ضروری می‌دید. برای مثال، به این نمونه‌ها مراجعه کنید: اعمال 4: 31؛ 7: 55؛ 13: 9.

          درضمن، مسیحیان غیور عهد رسولان، دائماً “پر از روح‌القدس بودند” (اعمال 6: 3، 5). پولس رسول به مسیحیان حکم می‌کند که “در روح” زندگی کنند (رومیان 8: 1-17؛ غلاطیان 5: 16-25)، و دائماً از روح‌القدس پر باشند (افسسیان 5: 18).

تکریم و حرمتی شایسته برای روحالقدس

بگذاریم روح‌القدس، مسیح را جلال دهد

          خداوند ما عیسی مسیح در مورد روح‌القدس فرمود: “… از خود تکلم نمی‌کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آنِ من است، خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد” (یوحنا 16: 13-14). روح‌القدس، شخص سوم از تثلیث مقدس به این جهت می‌آید تا مسیح را جلال دهد، همانگونه که مسیح نیز آمد تا پدر را جلال دهد (یوحنا 17: 4). اگر خواهان آنیم که روح‌القدس هدف خود را در زندگی ما عملی سازد، باید بگذاریم از طریق ما، پسر خدا را جلال دهد، و چون پسر جلال یابد، پدر جلال خواهد یافت که مبارک است تا ابدالاباد.

          روح‌القدس را پدر و پسر افاضه نمی‌کنند تا خود را جلال دهد و بر خود شهادت دهد، بلکه تا بر مسیح شهادت دهد (یوحنا 15: 26). و او ما را قوت خواهد بخشید و دگرگون خواهد ساخت تا ما نیز بر مسیح شهادت دهیم (یوحنا 15: 27 و اعمال 1: 8). لذا باید بسیار مراقب باشیم که این ترتیب الهی را بر هم نزنیم. باید مراقب باشیم که به کمک روح‌القدس، پسر خدا را جلال دهیم، تا از طریق جلال یافتن او، خدای پدر جلال یابد.

عنان زندگی خود را به روح‌القدس بسپاریم

          اگر مشتاق آنیم که روح‌القدس را به‌گونه‌ای شایسته، تکریم و حرمت نماییم، باید بیش از هر چیز اجازه دهیم که او عنان زندگی ما را به‌طور کامل به دست گیرد و شخصیت مسیح‌گونه و چهره او را در ما حک کند (غلاطیان 4: 19). بیایید روح‌القدس را محدود به زبانها نکنیم. نه او و نه کار مقدسش منحصر به این پدیده‌ای نمی‌شود که پولس رسول آن را پایان‌پذیر، جزئی، ناکامل، و طفلانه می‌خواند (اول قرنتیان 13: 8-12).

بگذاریم ما را تقدیس کند

          بیایید به روح‌القدس اجازه دهیم کاری را در ما انجام دهد که از همان ابتدای موعظه به ملکوت خدا، در موردش وعده داده شده است. یحیی فرمود: “او شما را به روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد” (متی 3: 11). کار اصلی روح‌القدس در مسیحیت، این است که همچون آتشی که ناخالصی‌ها را از میان می‌برد، زندگی ایمانداران را تصفیه و پاک سازد. پولس رسول در این زمینه می‌فرماید: “بعضی از شما چنین مِی‌بودید، لکن غسل یافته و مقدس گردیده و عادل کرده شده‌اید، به نام عیسی خداوند و به روح خدای ما” (اول قرنتیان 6: 11)؛ و نیز: “لیکن چون مهربانی و لطف نجات‌دهنده ما خدا ظاهر شد، نه به‌سبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم، بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد، به غسل تولد تازه، و تازگی‌ای که از روح‌القدس است که او را به دولتمندی به ما افاضه نمود، به توسط نجات‌دهنده ما عیسی مسیح” (تیطس 3: 5-6).

از روح‌القدس برای مبارزه با نفس کمک دریافت کنیم

          بیایید به روح‌القدس اجازه دهیم که ما را در مبارزه‌ای که با طبیعت گناه‌آلود خود داریم، قوت بخشد و هدایت کند. پولس می‌فرماید: “آنان که نفسانی هستند، به آنچه از نفس است می‌اندیشند، اما آنان که روحانی‌اند، به آنچه از روح است. طرز فکر انسان نفسانی، مرگ است، اما طرز فکری که در سیطره روح قرار دارد، حیات و آرامش است… اگر بر طبق نفْس زندگی کنید، خواهید مرد؛ اما اگر به‌واسطه روح، اعمال گناه‌آلود بدن را بکُشید، خواهید زیست” (رومیان 8: 5-6؛ 13). و نیز: “اما می‌گویم به روح رفتار کنید که تمایلات نفس را به‌جا نخواهید آورد. زیرا تمایلات نفس بر خلاف روح است و تمایلات روح، بر خلاف نفس” (غلاطیان 5: 16-17).

از روح‌القدس برای شاهد بودن قدرت بیابیم

          بیایید به روح‌القدس اجازه دهیم که ما را شاهدان امین عیسی مسیح بسازد. عیسی مسیح روح‌القدس را از پدر یافت و بر پیروان خود ریخت (اعمال 2: 33)، نه برای اینکه ایشان صرفاً به زبانها تکلم کنند، بلکه تا قدرت بیابند و شاهدان او باشند (لوقا 24: 48-49؛ اعمال 1: 8). در اعمال 4: 31 چه زیبا این حقیقت را تشریح کرده، می‌فرماید: “چون ایشان دعا کرده بودند، مکانی که در آن جمع بودند، به حرکت آمد و همه به روح‌القدس پر شده، کلام خدا را به دلیری می‌گفتند.” بیایید از روح‌القدس بطلبیم که ما را شاهدان امین مسیح بسازد تا هم با سخنانمان و هم با رفتارمان او را به دیگران بشناسانیم.

بگذاریم ما را به جمیع راستی هدایت کند

          بیایید به روح‌القدس اجازه دهیم که ما را در طریقت مسیح و به جمیع راستی، در جهت درک امور روحانی و الهی هدایت کند، همانگونه که خداوندْ عیسی فرمود: “و لیکن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد… او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد” (یوحنا 16: 13-14).

          و اینچنین است که می‌توانیم روح‌القدس را تکریم و حرمتی شایسته بگذاریم. آمین.

16 responses to “تکلم به زبانها”

  1. محمد رضا avatar
    محمد رضا

    با سلام اكر به جاي اين همه زحمتي كه صرف رد كردن اين عطاي روح القدس نموده ايد صرف دعا جهت دريافت اين عطا مينموديد ختما جواب آن را اتز خداوند دريافت ميكرديد. شايد اين خطاي پروتستان هاست كه ايمانشان را از راه اعتراض و نفي اثبات مي نمايند. پايدار باشيد

    Like

  2. Merci baraye in tozihate kamel va roshan .
    Cheghadr khoob mishod tasobate ferghehi ro be kenar migozashtim va kalam e khoda ro hamantor ke hast (kamel va roshan) mipaziroftim .
    robert

    Like

  3. سلام آقای رشدی خواهش میکنم این سوال اساسی منو حتما جواب بدید چون من دسترسی به اساتید مجرب مسیحی اصلا ندارم:در کتاب هوشع باب9آیه5-8میگن در متن عبری عبارت (محمد لکشیام)ذکر شده که نبی احمق میگن و چون در قرآن هم به محمد لقب مجنون و دیوانه میدادند میگن اشاره به محمد هست؟دومین آیه:در کتاب حجی باب2آیه7آمده:(حمده یا احمد به زبان عبری) برای ملتها خواهد آمد که صلح معنی شده و میگن باز اشاره به احمد هست و در ادمه آیه آمده به شما (شالوم به زبان عبری)نوشته شده صلح و آرامش و میگن در حالیه که شالوم همان سلام و اسلام هست که بهش اشاره شده و به جای اسلام معنی اسلام که صلح است نوشته شده و آیه سوم کتاب ارمیای نبی باب28 آیه9که میگه آنگاه پیامبری که در مورد شالوم (اسلام)نبوت کنه که باز میگن معنیشو نوشتن و آیه آخری کتاب پیدایش باب49 آیه10که میگه عصای سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا شیلو بیاید و میگن موسی و عیسی از نسل یهوداست و منظور از عصای سلطنت حکومت و شریعت دینه که از نسل یهودا دور نمیشه تا وقتی شیلو بیاد و میگن واضحه شیلو نمیتونه مسیح باشه و شخص دیگریه و آیاتی در انجیل یوحنا رو هم میگن روح تسلی بخش معنی شده در نسخه عبری یا نمیدانم یونانی میگن واژه احمد یا محمده نوشته میشه،آقای رشدی خواهش میکنم میدونم سرتون شلوغه و وقت جواب دادن به منو ندارین شاید ، چون چندتا سوال براتون به ایمیلتون فرستاده بودم جوابی نیومد ، خواهش میکنم چون میدونم شما سالهای ساله دارید در مورد مسیحیت و یهودیت تحقیق میکنید حتما این آیات رو که مسلمونا بهش استناد میکنن رو متن عبریشو بررسی کردید ،خواهشن جواب این چند سوالو دقیقتر بهم بدین تا من بتونم راهم رو دقیق تر تشخیص بدم اگرم وقت ندارید بهم بگید و بعد به یکی دیگه بسپرید جوابمو بدن ولی حتما تعصبی جواب ندن و مثل شما تحقیق کرده باشن منتظرم بی پاسخ نزارید این سوالامو ممنون

    Like

  4. سلام آقای رشدی خواهش میکنم این سوال اساسی منو حتما جواب بدید چون من دسترسی به اساتید مجرب مسیحی اصلا ندارم:در کتاب هوشع باب۹آیه۵-۸میگن در متن عبری عبارت (محمد لکشیام)ذکر شده که نبی احمق میگن و چون در قرآن هم به محمد لقب مجنون و دیوانه میدادند میگن اشاره به محمد هست؟دومین آیه:در کتاب حجی باب۲آیه۷آمده:(حمده یا احمد به زبان عبری) برای ملتها خواهد آمد که صلح معنی شده و میگن باز اشاره به احمد هست و در ادمه آیه آمده به شما (شالوم به زبان عبری)نوشته شده صلح و آرامش و میگن در حالیه که شالوم همان سلام و اسلام هست که بهش اشاره شده و به جای اسلام معنی اسلام که صلح است نوشته شده و آیه سوم کتاب ارمیای نبی باب۲۸ آیه۹که میگه آنگاه پیامبری که در مورد شالوم (اسلام)نبوت کنه که باز میگن معنیشو نوشتن و آیه آخری کتاب پیدایش باب۴۹ آیه۱۰که میگه عصای سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا شیلو بیاید و میگن موسی و عیسی از نسل یهوداست و منظور از عصای سلطنت حکومت و شریعت دینه که از نسل یهودا دور نمیشه تا وقتی شیلو بیاد و میگن واضحه شیلو نمیتونه مسیح باشه و شخص دیگریه و آیاتی در انجیل یوحنا رو هم میگن روح تسلی بخش معنی شده در نسخه عبری یا نمیدانم یونانی میگن واژه احمد یا محمده نوشته میشه،آقای رشدی خواهش میکنم میدونم سرتون شلوغه و وقت جواب دادن به منو ندارین شاید ، چون چندتا سوال براتون به ایمیلتون فرستاده بودم جوابی نیومد ، خواهش میکنم چون میدونم شما سالهای ساله دارید در مورد مسیحیت و یهودیت تحقیق میکنید حتما این آیات رو که مسلمونا بهش استناد میکنن رو متن عبریشو بررسی کردید ،خواهشن جواب این چند سوالو دقیقتر بهم بدین تا من بتونم راهم رو دقیق تر تشخیص بدم اگرم وقت ندارید بهم بگید و بعد به یکی دیگه بسپرید جوابمو بدن ولی حتما تعصبی جواب ندن و مثل شما تحقیق کرده باشن منتظرم بی پاسخ نزارید این سوالامو ممنون

    Like

    1. دوست گرامی،
      سلام. متشکرم برای تماستان. من تصور می‌کنم قبلاً به این سؤال جواب داده‌ام. شاید هم کس دیگری همین سؤال را از من کرده بود. متأسفانه باید عرض کنم که هیچیک از این کلمات عبری و یونانی را نمی‌توان این گونه ترجمه کرد. هیچیک از این برداشتها هم مطابق اصول زبان‌شناسی درست نیست. توضیح دیگری به ذهنم نمی‌رسد که بدهم. ترجمه‌های دقیق فارسی و زبانهای خارجی حاکی از این امر است. لطفاً به آنها مراجعه کنید.
      تازه یک نکتۀ دیگر. مگر علمای اسلامی اعتقاد به این ندارند که کتاب‌مقدس تحریف شده است؟ پس چگونه است که از کتابی تحریف‌شده، آیاتی چنین دقیق برای تأیید نظرات خود استخراج می‌کنند؟ اگر کتاب‌مقدس تحریف شده، پس قابل اعتماد نیست، و به این آیات هم نباید استناد کرد. اما اگر تحریف نشده، پس چرا نباید به مسیح ایمان آورد؟ در این مورد کمی فکر کنید.
      ارادتمند،
      آرمان

      Like

  5. بسیار عالب. متشکرم

    Like

  6. Dear Arman, Thank you for your love to Jesus. Thank you for your knowledge. Please watch my videos on you tube under titles, “speaking in tongues.” It is okay if you are not 100 % in agreement with my views. As an Iranian Christian American, i am displeased with the Iranian church, period. I have not gathered with them because the Satan is more active among them than Africans or anybody else. I live in Dallas, Texas. The Baptists and Pentecosts denominations for Iranians are like lost chickens on the field (watch my videos about chicken under titles, Persian Saga.” I never understand it. It is , may be, due to pride of the Iranians. Confidential. Please keep it confidential.

    Like

  7. Reject despair! Trust in God!

    Like

  8. How often do we fail to recognize the presence and goodness of the Lord in the midst of our troubles?
    Psalms: 91, 92; Mark 6:47-66

    Like

  9. Almighty God, whose blessed Son was led by the Spirit to be tempted by Satan; come and help the Iranian pastors who are assaulted by many temptations and let each one find your mighty protection through Jesus Christ your Son and our Lord, who lives and reigns with you and the Holy Spirit, one God, now and for ever. Amen.

    Like

  10. درود فراوان به شما برادر آرمان عزيز،
    خيلى خوش حالم كه به مقالات مفيد شما دست رسى پيدا كردم. توى اين مدت 11 سالى كه با مسيح آشنا شدم با كمتر كسى مثل شما برخورد كردم كه در رابطه با مسائل پايه اى با ديدى بيطرفانه و كاملا كتاب مقدسى و بدور از هرگونه تعصب برخورد كنه. پايدار باشيد. منتظر مقالات بعدى شما هستيم
    مرسى

    Like

    1. Besiar sepas-gozari mikonam. Dorud.

      Like

  11. بنیامین avatar
    بنیامین

    در ادامه اول قرنتیان پولس بلافاصله در باب 13 میگوید محبت بزرگ ترین عطیه و نشانه ایمان مسیحی ایست.اگر به زبان فرشتگان سخن گوئیم و محبت نداشته باشیم یک ریال نمی ارزد.
    اگر آب خوردن ما باعث لغزش کسی میشود ان را نمیخوریم
    با بیشتر قسمت های مقاله شما موافق هستم
    به جای اصل ایمان مسیح که محبت خالصانه است دنبال حواشی نباشیم. اما برادر جان به نظر من اگر در خلوت استفاده شود و در پرستش دست جمعی با هدایت رهبر پرستش چند دقیقه ای به زبان ها صحبت کنیم برکت خواهد بود.ومن تمام ایمان داران رو تشوی میکنم که این عطیه رو دریافت کنن

    Like

Leave a reply to بنیامین Cancel reply

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.